با اینکه والدین و دیگر بزرگترها از دادن خبرهای بد به کودکشان اجتناب میکنند، بچهها به طور غیرمستقیم متوجه میشوند که اتفاق ترسناک یا ناراحتکنندهای افتاده است. اگر در این شرایط بزرگترها به سکوت خود ادامه دهند ممکن است کودک شرایط را اشتباه متوجه شود. شما به عنوان والدین باید اولین کسانی باشید که دربارهی اتفاقات بد با کودکتان صحبت میکنید. با این کار به او یادآوری میکنید که در این شرایط در کنار او هستید و از او حمایت میکنید.
برای انجام این کار طبق نکات زیر عمل کنید
- درباره چیزی که میخواهید بگویید فکر کنید. برنامهریزی کردن درباره اینکه چه چیزی میخواهید بگویید بسیار موثر است. قبل از انجام این کار در ذهن خود، مقابل آینه، یا با همسرتان تمرین کنید.
- یک مکان آرام و مناسب پیدا کنید. اینکه شما در چه مکان و زمانی با کودکتان صحبت میکنید اهمیت دارد. این زمان و مکان باید جایی باشد که تمام تمرکز شما بر کودکتان قرار گیرد.
- بفهمید کودکتان چه چیزهایی درباره آن اتفاق میداند. به طور مثال یک مریضی باعث مرگ خیلی از افراد شده است یا در شهر شما سیل یا زلزله رخ داده است. از کودکتان بپرسید: «درباره این اتفاق چه چیزهایی شنیدی؟» و پس از آن بادقت زیاد به حرفایش گوش کنید.
- احساسات خود را با کودکتان درمیان بگذارید. اشکالی ندارد اگر فرزندتان از احساسات شما باخبر شود. وقتی از احساسات خود با او صحبت میکنید متوجه میشود شما هم یک انسان هستید. همچنین این شانس را به دست میآورد که ببیند با اینکه شما غمگین هستید؛ اما شرایط را کنترل میکنید و سعی دارید به زندگی عادی خود ادامه دهید. شاید بارها شنیده باشید که «یک الگوی رفتاری برای فرزندتان باشید» در مورد احساسات و بیان آنها هم اینگونه عمل کنید.
- حقیقت را بگویید. مسائل را بر اساس چیزهایی که کودکتان درک میکند بیان کنید. نیازی به گفتن تمام جزئیات و اتفاقات نیست. برای بچههای کوچکتر باید مفهوم مرگ را توضیح دهید. مثلا به او میگویید: «پدربزرگ دیگر چیزی حس نمیکند. دیگر گرسنه و تشنه نمیشود. یا اینکه از این به بعد از چیزی نمیترسد و...»
- اطمینانآفرینی کنید. در پایان مکالمه خود با کودکتان به او این اطمینان را بدهید که هر کاری که از دستتان بربیاید برای محافظت از او انجام میدهید. به او اطمینان دهید که هرگاه نگرانی و یا سوالی در این باره داشت میتواند به شما بگوید. به او این اطمینان را بدهید که دوستش دارید.